مسیر راهیمایی بیست و دو بهمن راهی به صلح و آشتی ملی ندارد

راهپیمائی فردا که بر خلاف گفته برخی که مدعی اند برای آشتی ملی است، از نظر من مسیرش از صلح نمی گذرد و بوی جنگ طلبی دارد. حکومت در سایه ولی پیدا با استفاده از هیجانات ایجاد شده بوسیله ترامپ در اتاقهای تاریک فکر خود طرح جنگ می ریزد. آنها خروس جنگیهای خود را دان داده و تحریک کرده منتظر لجظه مناسب اند

راه صلح و آشتی ملی از راهپیمایی فردا نمی گذرد. راهپیمایی فردا دادن جواز جنگ طلبی به رهبر جمهوری اسلامی و پاسداران قاچاقچی است.

من به همراه راهپیمایانی که راهی جنگ و شرارتند نخواهم رفت شما خود دانید

نقشه بخون کشیدن اجتماعات سال 88 بدست حامیان احمدی نژاد

این نوشته عماد باقی را برای اهمیتی که در نشان دادن وقایع سال 88 داشت ، اینجا بازتابی دو باره می دهم. همانطور که باقی نوشته است،این خبر را مسکوت گذاشتند و هیچ کدام از آن صد نفر حتی محاکمه هم نشدند. کاری که طرفداران احمدی نژاد قصد انجامش را داشتند ، می توانست ابعاد فاجعه را گسترده تر کند.بعید است که کسانی که به احمدی نژاد نزدیک بودند از جمله رهبر جمهوری اسلامی، از این توطعه بی خبر بوده باشد. حد اقل پس از افشای آن و دستگیری صد نفر رهبری که در ابعاد بسیار کوچکتری در امور نظام دخالت می کند، نمی تواند مدعی بی اطلاعی باشد.  این خبر را با هر وسیله ای که داریم بازتاب خواهیم داد زیرا رسانه ما هستیم !

عمادالدین باقی، در یادداشتی که درهفته نامه صدا منتشر شده، به بررسی ابعاد حقوقی سخنان رئیس جمهور درباره محکومان حوادث سال۸۸ پرداخته است. آقای باقی دراین یادداشت هم‌چنین به ماجرای دستگیری بیش از۱۰۰ تن از نیروهای نزدیک به احمدی نژاد در دوران انتخابات ۸۸ اشاره کرده است :
در روزنامه وطن امروز سه شنبه ۷ دی ۱۳۸۹ص ۳ از قول آقای نبی حبیبی دبیر کل حزب مؤتلفه آمده بود: «دریکی از تظاهرات پس ازانتخابات، وزارت اطلاعات در حد فاصل میدان آزادی تا انقلاب یک گروه صد نفری را دستگیر کرده که مجهز به بی سیم و سلاح بودند و قصد داشتند وارد جمعیت شده و به کشتن مردم صرف نظرازاینکه چه طیفی هستند بپردازند. حبیبی گفته است تعجب می کنم چرا این خبر را منتشر نکرده اند». هنگامی که خبر را خواندم که درلابلای مطالب روزنامه گم شده بود. فکر کردم یک سخن تازه برای جوسازی علیه معترضان انتخاباتی وانتساب آنها به گروه رجوی یا تروریسم است. اما در شگفت بودم که اگر چنین باشد، چرا آن را در بوق و کرنا نکرده و سرپوش گذاشته اند. در بند ۲۴۰ دونفرازآنها زندانی و با برخی زندانیان سیاسی هم سلول شده بودند که به بیان خودشان از حامیان یا مسئولان ستاد نامزد غیراصلاح طلب بودند و می توانستند مصداق سخن دبیرکل حزب مؤتلفه باشند که گفت با سلاح سبک و سنگین و بی سیم آمده بودند که معترضان را بکشند. آنها درهتلی درخیابان آزادی مستقر می شوند که چون هتل‌دار می خواهد چمدان را ببرد و مانع می شوند، شک می کند و به وزارت اطلاعات که در شرایط بحرانی آن زمان از قبل ازآنها خواسته بود حرکات مشکوک را اطلاع دهند، خبر می دهند با این تصور که این افراد از گروه مجاهدین هستند. اما وقتی دستگیر وهویت شان شناخته شد، برای اینکه انتشاراین خبر را به زیان خود می دیدند، سانسور کرده اند. عجیب این است که در چندسال گذشته هیچ‌کس به این خبر بسیارمهم و تعیین کننده در درک حوادث سال۸۸ از نظرسیاسی و قضایی توجه نکرده و تاکنون جایی بدان پرداخته نشده است. آقای نبی حبیبی اخیرا نیز باردیگراین اظهارات را با کمی تفاوت تکرار کرده است(نگاه کنید به شرق، شماره ۱۹۴۹- یکشنبه ۲۰ بهمن۱۳۹۲ ص۲). اما چرا داستان این صد نفرمسلح که دستگیر شده اند هیچ‌گاه از سوی رسانه های رسمی بازگو نشد وابعاد آن روشن نگردید؟ درحالی که مسائل خیلی کوچک‌تر ازآن در بوق و کرنا شده است؟ اگرابعاد این خبر روشن می شد، به بسیاری از مبهمات حوادث سال۸۸ هم پاسخ داده می شد وتعریف روشن تری از فتنه به دست می آمد. درنهایت اینکه تمام افرادی که متهم به تخریب واغتشاش بودند، برفرض اینکه اتهامات به همه آنها وارد بوده و یا از طریق فیلم های منتشر شده شناسایی شده بودند، بازداشت و مجازات شدند، اما عوامل دیگری که دست به خشونت علیه معترضان زدند؛ ازجمله همان صد نفری که آقای نبی حبیبی گفته اند تاکنون کسی از محاکمه و مجازت آنها اطلاعی ندارد.

طرح« اینترنت ملی» یا به هدر دادن سرمایه های ملی

اگر کمی به حافظه مان فشار بیاوریم هنوز صدای وصل شدن رایانه به شبکه اینترنت با کمک خط تلفن در گوشمان صدا می کند. از آن زمان دیرسالی نگذشته است ولی با این حال دسترسی به اینترنت بسیار متنوع و آسان شده است، این روند همچنان با شتاب ادامه دارد و هر روز شاهد دستاورد نوینی در این عرصه هستیم.
چین یکی از بزرگترین کشورهائی است که تلاش شدیدی برای کنترل اینترنت در آن صورت می گیرد، ولی همین کشور هم اکنون با مشکلات جدی برای کنترل اینترنت مواجه است. وجود پروکسی ها و استفاده از(وی پی ان ) کار فیلترها را دشوار کرده است. اما دور زدن فیلترها به همینجا محدود نمانده است و طرحها و ایده های جدیدی مطرح است.
یکی از این ایده ها را صندوق سرمایه گذاری و توسعه رسانه ها (ام. دی .آی. اف )در اوایل سال 2015 طرح کرده است. ایده اوترنت می تواند انقلابی در دسترسی آسان و ارزان به اینترنت ایجاد کند. دسترسی جهانی به اینترنت به وسیله صدها ماهواره مینیاتوری می تواند نه تنها خواب رهبر جمهوری اسلامی ایران، بلکه بسیاری دیگر را آشفته سازد.
چرخش صدها ماهواره مینیاتوری در مداری پائین و اتصال آنها به ایستگاه شبکه ای روی زمین با استفاده از (یو دی پی) و (وای فای) و سایر پروتکلهای استاندارد می تواند به میلیونها رایانه و گوشی همراه به خصوص در کشورهائی که امکانات کم است، وصل شوند. با اینکه این پروژه در ابتدای کار تنها به صورت یکطرفه وصل خواهد بود، پیش بینی می شود که پس از مراحل آزمایشی ارتباط دو سویه امکان پذیر گردد.

مدتی است که در ایران ما نام «اینترنت ملی» را می شنویم و اگر از چند و چون آن ندانیم ما را یاد صنعت ملی نفت می اندازد، در حالی که بواقع حرکتی در جهت محدود کردن اطلاع رسانی به عموم مردم با چنین نام فریبنده ای بوده است. برای این کار و در همین جهت تا کنون منابع مالی زیادی هدر رفته و می رود. ناکام ماندن شبکه های اجتماعی ایرانی امروز بر کسی پوشیده نیست، آنها نه توانستند جای سایتهائی چون تویتر و یا فیس بوک را بگیرند، نه حتی خود به یک سایت موفق اجتماعی جدید متحول شدند.
نگرانی رهبر جمهوری اسلامی اگر برای بخشهای زیان آور اینترنت بود، برایشان می شد را حلی یافت. اما مشکل رهبری بیش از همه با اطلاع رسانی آزاد است. این همان چیزی است که وی تهاجم فرهنگی می خواند. ابزارهائی که تا کنون برای آن چیزی که وی تهاجم فرهنگی خوانده ! استفاده شده ، مثل پر کاهی بر روی سیلاب بوده است، در حالی که می شد به این نسلی از جوانان که شایستگی شان را همواره نشان داده اند، بجای بگیر و ببند و ممنوع کردن ، آموخت که در این سیلاب چگونه شنا کنند و غرق نشوند. می شود با راههای آموزشی گوناگون از مضرات تخریبی اینترنت جلوگیری کرد و در عوض بخشهای آموزنده و متنوع آن را گسترش داد.
اما متاسفانه با رهبری که تنها دهان است و گوش ندارد، نمی توان سخن گفت. وی نشان داده است که مرد عمل است و مرد تعقل نیست. آنقدر در پیش می رود تا ضزبه های واقعیت وی را بخود آورد و مثل توافق اتمی با امریکا دریابد که مسیر اشتباهی را در پیش گرفته بود.
آری!
رهبر جمهوری اسلامی ایران نه در خواب، بلکه در بیداری خواب آشفته می بیند.« اینترنت ملی »خواب و خیالی بیش نیست . وی به دلیل ناآگاهی از روند گسترش روزافزون این تکنولوژی جهانی، نسخه های بی فایده می نویسد که نه تنها دردی را شفا نمی دهد بلکه موجب از دست رفتن سرمایه ملی خواهد شد.
سایت مبدا*
http://www.contrepoints.org/2014/02/25/157723-outernet-linternet-gratuit-universel-et-non-censure
• سیامک فرید

بخشی از مردم اسرائیل پاسخ بی بی را دادند

0,,18302149_403,00

بیش از پنجاه هزار نفر از مردم اسرائیل پاسخ نتان یاهو را پیش از انتخابات دادند. نتانیاهو که بر طبل جنگ می کوبد تلاش کرد در کنگره امریکا مانعی برای توافق احتمالی انرژی هسته ای که بین ایران و غرب جریان دارد، ایجاد کند. نتانیاهو با توافقی مخالفت کرد که هنوز منعقد نشده است. گفتنی است که در تهران نیز بی بی متحدانی دارد که با هر گونه توافق احتمالی مخالفت می کنند . صلح طلبان اسرائیل گوئی خود را دوباره باز می یابند . من به عنوان یک ایرانی با صلح خواهان اسرائیل هم دل و همزبان خواهم بود. من با تمام کسانی که در اسرائیل خواهان تغییر مثبت هستند همدل خواهم بود. آن گونه که نتان یاهو ادامه می داد، جز جنگ و نا امنی برا اسرائیل ثمری نداشت. اسرائیل و منطقه به یک صلح عادلانه نیاز دارند.حالت نه جنگ نه صلحی که امروز برقرار است بسیار شکننده است. مردم اسرائیل و فلسطین محتاج چنین صلجی هستند. این دروغ است که فلسطینی و یهودی نمی توانند در کنار و مجاورت هم با صلح زندگی کنند. صلحی که رونق اقتصادی هم برای فلسطینی و هم برای اسرائیلی به ارمغان بیاورد از هر دو سو حمایت خواهد شد.

شکست مذاکرات هسته ای،سقوط روحانی،آغاز حکومت سرهنگها

sepah-rahbar

وقتی روحانی با کلید معروف خود وارد مبارزات انتخاباتی شد ، کمتر کسی فکر می‌کرد ، این کلید تنها برای باز کردن قفل تحریمها و حل مسائل اتمی باشد, بسیاری امید بسته بودند که این کلید می‌تواند قفل خانه خیابان اختر و یا کلید زندانها را باز کند, اما زمان نشان داد که روحانی تمام تخم مرغهایش را در سبد هسته ای گذاشته است و مسائل دیگر از نظر وی فرعی محسوب می شوند

مذاکرات اتمی به مراحل حساس و تعیین کننده ای نزدیک می شود،مذاکراتی که با نام برد برد آغاز شد، می‌تواند به باخت باخت نیز منتهی شود.یا مسیر تازه‌ای در پیش روی دولت روحانی بازگشوده شود و مذاکرات به نتایج قابل قبولی برای طرفین برسد.روشن است که دولت روحانی تمام توانش را در حل مسئله اتمی نهاده است و پیروزی اش در این مذاکرات می‌تواند نقش و محبوبیت وی را بسیار ارتقاء دهد. وی می‌تواند با اتکاء به این پیروزی بسیاری از رقیبان را از میدان بدر کند و خود را به عنوان دومین مقام کشور تثبیت نماید, مقامی که سخنانش از برندگی بیشتر برخوردار خواهد بود ،یخصوص که در فردای پیروزی مذاکرات سخن از برداشتن تحریمها و رونق اقتصادی حربه های بسیار خوب تبلیغاتی در دست دولت خواهند بود تا از حمایت مردمی برخوردار باشد

اما اگر این مذاکرات به شکست بیانجامد چه خواهد شد؟ طبیعی است اگر چنین اتفاقی روی دهد نیرو های تندرو شیپور پیروزی و حمله را همزمان به صدا در خواهند آورد.آنها در‌واقع به دولتی حمله خواهند کرد که نه تنها عرصه ها و میادین دیگر را واگذار کرده بلکه در میدان مذاکرات نیز شکست‌خورده است.همه آنهائی که منتظر فرصت بودند تمام قد به میدان خواهند آمد تا ضربه‌های آخر را به روحانی و دولتش وارد آورند.در چنین فضائی چه نیروئی قادر خواهد بود از روحانی حمایت کند؟ نیروی جنبش سبز که برای انتخاب روحانی به طور مشروط وارد میدان انتخابات شد و در حالی که شعار می‌داد «روحانی یادت باشه حصر باید بشکنه »با عدم پایبندی روحانی به این شرط اساسی بعید به نظر می‌رسد که دوباره بخواهد و یا بتواند نیروهایش را برای حمایت از روحانی متحد کند.

نقش خامنه ای

خامنه ای از همان نخست نقش بسیار موذیانه ای را در خصوص مسأله مذاکره بازی کرده است. وی برای پذیرش مذاکره با عنوان کردن نرمش قهرمانانه در میدان داخلی تلاش کرده است که خود را فرمانده زیرکی به تصویر بکشد که دشمن را به بازی می‌گیرد و با استفاده از نرمشهای تاکتیکی در سر بزنگا بایک زیر یک خم جانانه دشمن فریب خورده را پشت بر زمین خواهد کرد. این تصویر به کرات از طرف خامنه ای داده شده است، زمانی که وی با تأکید می‌گوید که مذاکره حتی اگر با توافق طرفین به پایان رسد دشمن به توافقات خود و برداشتن تحریمها پایبند نخواهد بود نشانگر آن است که موافقت وی با انجام مذاکرات با هدف دیگری همراه بوده است که شاید بتوان نامش را خرید فرصت نهاد

خامنه ای از همان نخست به گونه‌ای سخن گفته است که اگر مذاکرات به شکست بیانجامد ،مدعی شود که وی از اول می‌دانست که این مذاکرات بی‌فایده است .در عین حال هر بار که مذاکرات اندک پیشرفتی کرده است خامنه ای سخنان وشروط تازه‌ای طرح کرده است که می‌تواند در به شکست کشاندن مذاکرات مؤثر باشد

نقش سپاه

پروژه هسته ای ایران یکی از پروژه هایی است که سپاه پاسداران در آن نقش نخست را دارد و فرماندهان سپاه نسبت به این پروژه از حساسیت‌های بالائی برخوردارند. کافیست برای دانستن این حساسیتها به گفته‌های برخی از فرماندهان سپاه در این رابطه توجه شود

سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران با اشاره به مذاکرات هسته ای نیز اظهار داشت: یکی از موافقت مقام معظم رهبری با انجام مذاکرات هسته ای این بود برخی که باور نداشتند هم باور کردند و برایشان ثابت شد که آمریکا قابل اعتماد نیست.

رادیو زمانه به نقل از رمضان شریف مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران می‌گوید در ساخت و تجهیز سایت هسته‌ای فردو فعال بوده و از پدافند و سازه‌های نظامی این نهاد برای تأمین این مرکز هسته‌ای استفاده شده است.

رمضان شریف، مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران ایران می‌گوید این نهاد نظامی در ساخت مرکز هسته‌ای فردو به شدت فعال بوده ا.

شریف در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسکانیوز گفت: «آنچه دشمنان ما را به‌شدت ناراحت کرده است حضور سپاه در ساخت و ساز مراکز هسته‌ای و حفاظت از آنان است

به‌گفته اوسپاه این مراکز را به‌گونه‌ای تجهیز کرد که در مقابل حملات پیشرفته دشمن ایمن باشد.

رمضان شریف افزود: «سپاه هزینه‌های فراوانی برای ساخت و ساز مرکز هسته‌ای فردو انجام داده و به‌طور جدی در ساخت و ساز این مراکز از پدافند و سازه‌های سپاه استفاده شده است.

از این دست سخنان در تائید نقش بالای سپاه در تأسیسات هسته ای و منافع بالای این نهاد نظامی در مذاکرات هسته ای مثالهای بسیاری از فرماندهان سپاه پاسداران و دخالت آشکار آن‌ها در سیاست هسته ای کشور و تاثیرگذاری بر روند مذاکرات هسته ای می‌توان به فراوانی پیدا کرد, سخنان سردار جزایری ، سردار جعفری و سرداران دیگری که با استفاده از تریبونهای مختلف وارد فضای سیاسی شده‌اند به تمامی از مواضع تهاجمی و تندروانه خارجی سپاه حکایت می‌کند

برنامه‌ریزی های سپاه برای اهداف سیاسی با اینکه همین تازگی ممنوعیت نظامیان در دخالت در حوزه های سیاسی دوباره ازطرف مجمع تشخیص مصلحت نظام به سرداران گوشزد شد، همچنان با شدت ادامه دارد

سپاهی که تمام توان خود را در رادیکالیزه کردن سیاست خارجی بکار برده است نمی‌تواند برای پایان ناموفق مذاکرات اتمی برنامه‌ای نداشته باشد. این ساده انگارانه است که تصور شود سپاه بخاطر داشتن منع قانونی در تحولات سیاسی مداخله نخواهد کرد.

حضور علنی سپاه پاسداران در سوریه و عراق و لبنان امکانات جدید تبلیغی برای این نیرو فراهم کرده است که توانسته اند به نفع ایجاد محبوبیت برای این نیرو از آن استفاده کنند ،نیروئی که پس از کشتار معترضان خیابانی و دخالت در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 از کمترین محبوبیت میان اقشار مردم برخوردار بود با بزرگنمائی چهره ای همچون قاسم سلیمانی تلاش می‌کند تا از وی چهره ای ملی بسازد. و می‌توان گفت تا حدودی موفق نیز می‌شود تا در فضای مجازی وی را بجای یک قهرمان قالب کند

وجود چنین چهره هائی می‌توانند در فضای بهم ریخته و رادیکالی که احتمالن پس از شکست مذاکرات ایجاد خواهد شد برای سپاه و کشور نقش ایفا کنند .

روحانی پس از شکست

روحانی پس از شکست در عرضه مذاکرات هسته ای به دلایل مختلف قادر به ایفای نقش تازه‌ای نخواهد بود زیرا : وضعیت اقتصادی کشور به وی اجازه مانور نخواهد داد. خزانه خالی و آینده‌ای تاریک وی را که به گفته خودش سرهنگ نیست به گوشه‌ای پرتاب خواهد کرد و زمان را به سرهنگها خواهد سپرد .شکست در مذاکرات هسته ای وضعیت کشور را بشدت بحرانی خواهد نمود و در گیر و دار این بحران آن‌ها که قدرت واقعی را در اختیار دارند بی‌واسطه امور را در دست خواهند گرفت. می‌توانیم این حالت را یک کودتای سپاه رهبری بنامیم ولی آنچه مشخص است پرده ها بکناری خواهد رفت وقدرتی که امور را در دست دارد خود را عیان خواهد ساخت

در‌واقع شکست مذاکرات ایران را در یک وضعیت جنگی قرار خواهد داد و در این وضعیت جنگی فرصت زیادی برای وکلا باقی نخواد ماند. حکومت سرهنگها که قبل از این با در اختیار گرفتن نبضهای اقتصادی و نظامی کشور به شکلی نامرئی برقرار بود علنی خواهد شد و آیت الله خامنه ای همچنان به عنوان رهبر ایفای نقش خواهد کرد با این تفاوت که این بار خود را مقید به تمکین آرای مردم در انتخابات نمی‌بیند

خامنه ای یک بار به تغییر قانون و حذف رئیس جمهور اشاره‌ای داشته است و وضعیت جنگی دستش را برای این تغییرات باز خواهد کرد.وی در سخنانی در همین رابطه چنین می‌گوید

رهبر جمهوری اسلامی در سخنان امروز خود در کرمانشاه با تمجید از نظام سیاسی فعلی در جمهوری اسلامی که نظامی ریاستی است و رئیس‌جمهور با انتخاب مستقیم مردم برگزیده می‌شود گفته است «اگر روزی در آینده احتمالا دور، احساس شود که نظام پارلمانی برای انتخاب مسئولان قوه مجریه بهتر است هیچ اشکالی در تغییر ساز و کار فعلی وجود ندارد

به احتمال زیاد این آینده دوری که رهبر جمهوری اسلامی پیش‌بینی کرده است پس از شکست مذاکرات هسته ای خواهد بود. زمانی که دولت روحانی یا مجبور به استعفا خواهد شد و یا خلع خواهد گردید و لازم است که فرد مطیعتر و همفکر رهبر در مقام دوم کشور قرار گیرد. روحانی به دلایل بسیاری نمی‌تواند این نقش را ایفا کند زیرا وی نخست آنکه همانطور که قبلن گفته است سرهنگ نیست و دوم اینکه تمام برنامه وی روی رونق اقتصادی از طریق سرمایه‌گذاری خارجی و برداشتن تحریمها متمرکز شده است. این در حالی است که رهبر جمهوری اسلامی با برنامه اقتصاد مقاومتی درست عکس این روند طرح و برنامه ریخته است. مطمئن باشیم که آیت الله جنتی اگر می‌گوید شاید مجبور باشیم روزی یک وعده غذا بخوریم بیشتر از من و شما از طرحها و برنامه رهبری و سرداران سپاه اطلاع دارد

21/02/2015

سیامک فرید

siamakf@gmail.com

https://plus.google.com/u/0/116892055542397046931/posts

https://www.facebook.com/siamak.farid

کاش بجای راکتهای حلبی، گنبد آهنین برای غزه ساخته بودید

کسانی که امروز حتی جرات دادن مجوز برای اعتراض به کشتار مردم غزه را در تهران ندارند، زمانی از شعار «نه لبنان نه غزه  جانم فدای ایران »چنان بر آشفته بودند که  برخی از دستگیر شدگان را به جرم دادن شعارهای ساختار شکن به مجازاتهای شدید محکوم کردند. همان زمان که با تقسیم دلارهای نفتی به تقسیم سازمان آزادیبخش فلسطین و بیرون کشیدن جنبش رادیکال حماس از دل آن همت گماشته بودند، خواسته یا ناخواسته به  جنگ طلب ترین و وحشی ترین جناحهای اسرائیل امکان بر آمد و مانور میدادند. این سیاست در هشت سال دولت ضدملی احمدی نژاد همچنان ادامه یافت تا با کمک دلارهای بی حساب ایرانی  و شعار نابودی اسرائیل از طرف عالی ترین مقامات حکومتی ایران ،دست راستیهای اسرائیل همچنان قدرت بگیرند و در قدرت بمانند. دست راستیهائی که توانستند با شعار وسوسه انگیز تامین امنیت مردم اسرائیل پروسه صلح را به مسخره بگیرند و همزمان با انجام گفتگوهای صلح ،شهرکها را در سرزمینهای اشغالی گسترش دهند.

در آن زمان شعار «نه لبنان نه غزه جانم فدای ایران» کاسه های داغتر از آش ایرانی را چنان برآشفته کرد که آن را شعاری ساختار شکنانه یافتند، در حالی که این شعار به یک واقعیت ملموس برای مردم ایران اشاره داشت و آن هم  خواسته در نظر گرفتن منافع ملی در روابط خارجی بود و نه هیچ چیز دیگر. از این شعار به هیچ وجه نمی توان نتیجه گرفت که مردم ایران و یا حتی همان معدود شعار دهندگان خواستار جنگ و نا امنی در منطقه هستند. این روزها می بینیم همانها که آن شعار را می دادند بیشترین معترض کشتار زنان و کودکان و غیر نظامیان در غزه هستند، در حالی که حکومت ایران یا سکوت می کند و یا اگر چیزی از دهان رهبرش خارج شود هیچ جز همان نفرت پراکنی و دشمن سازی نخواهد بود.

چه کسی می تواند منکر تاثیر دلارهای نفتی ایران در رادیکالیزه کردن بحرانهای منطقه باشد ؟ ریختن نفت در منطقه ای که آتشی روشن است به گسترش آتش می انجامد و تر و خشک را خواهد سوزاند. آیا ما می توانستیم بجای نفت آب باشیم بروی آتش و بجای فریاد نابود باد و محو گردد صدای رسای صلح و دوستی بودیم؟

در پاریس و در لندن و در نقاط دیگر جهان مردمی که به کشتار غیرنظامیان در غزه معترض بودند به خیابان آمدند و اعتراض خود را فریاد کردند. اما عجبا که در ایران مجوز چنین اعتراضی به نهادهای غیردولتی داده نمی شود. اعتراض حتمن باید از کانال همانهایی صورت گیرد که خود به نوعی در این کشتار سهیم هستند.

آری به جرات میتوان گفت که سهیم هستند. کسانی که سخن از نابودی اسرائیل و وعده محو آن از روی نقشه را می دادند ، کسانی که پروژه اتمی در ایران را رهبری کردند ، کسانی که از نیروهای رادیکال در لبنان و فلسطین حمایت می کردند ،چقدر در جا افتادن شعار «تامین امنیت به هر قیمتی برای اسرائیل» در میان افکار عمومی این کشور سهیم هستند؟ کجا هستند اسرائیلی هائی که مخالف جنگ و خشونت اند؟ چه کسانی صدای آنها را با نام تامین امنیت ملی بریده اند؟ چرا هواخواهان صلح در اسرائیل ایزوله و تنها مانده اند؟ و چرا قصابان حاکم مقاومتی از درون احساس نمی کنند؟

این روزها حرکتی در فیس بوک برای اعتراض به کشتار مردم در غزه صورت می گیرد. این حرکت را که بانو نسرین ستوده وکیل مبارز و اصغر فرهادی کارگردان برنده جایزه اسکار آغاز گر آن بودند ، با سرعت در دنیای مجازی گسترش میابد. مشخصه این حرکت دفاع مستقل از مردم غزه و محکوم کردن کشتار است. این حرکت که با شعار «کشتن همنوعان خود را متوقف کنید» stop killing your fellow beings   قابلیت آن را دارد که به اعتراضی گسترده در میان اقشار مختلف مردم تبدیل شود . از خصوصیت دیگر این حرکت محکوم کردن کشتار به صورت عام است .

ا

آدرس کمپین

https://www.facebook.com/Stopkillingyourfellowbeings

 

 

غیرت قالیباف زیر عبای مجتبی خامنه ای

قالیباف که برای تن کردن ردای ریاست جمهوری گاهی در پوست رضا خان می رفت و گاهی مدافع حقوق زنان می شد، به ناگهان غیرتش از پس گردنش زد بیرون و دستور خانه نشین کردن  تعدادی از کارمندان زن شهرداری را صادر کرد. آنچه وی غیرت دینی خواند، به ناگهان شهرداری را دو شقه زنانه و مردانه جداسازی کرد. بگذریم از اینکه می توان خوشحال بود که وی راههای دیگری را برای ریختن آب سرد بر غیرتش انتخاب نکرد . از جمله محرم سازی اجباری که در سازمان لیبرتی زمانی رخ داد. قالیباف که مدتهاست در خفا به آقازاده ای از بیت رهبری آقا مجتبی خامنه ای سر سپرده است و خدمت می کند به احتمال زیاد این قلیان حال و دگرگونی مزاجش از همانجا ناشی می شود. تنها توصیه ای که می توان به جناب سردار قالی باف کرد این است که مواظب محرم سازی آقا زاده ها باشد. یک بار دیدی غیرتش را دادند برایش آسفالت کردند.از ما گفتن!

*

الله کرم: قالیباف الگوی “رضا خان حزب اللهی” را در برابر احمدی نژاد مطرح کرده بود